وقتی جای خنده غم
میشینه روی لبام
وقتی که شب میرسه آسموتشنیه ی نوازشم
خسته از خستگیام
وقتی که دستای من
گرمیه دستی میخواد
وقتی یه لحظه خوشی
به سراغم نمیاد
تو می تونی غمامو خاک کنی
گونه های خیسمو پاک کنی
تو می تونی دلمو شاد کنی
تو میتونی
منو از درد وغم آزاد کنی
ماه همیشه عاشقه
تو همیشه عاشقی
تویی که مسبب لذت دقایقی
به تن مرده ی من
تو میتونی جون بدی
به رگهای خشک من قطره قطره خون بدی ن سیاه میشه
غمو قصه تو دلم قده یه دنیا میشه
وقتی که دستهای تو خونمون در میزنه
دله من پشته دیوار از خوشی پر پر میزنه
تو میتونی غمهامو خاک کنی
تو میتونی
گونهایه ی خیسمو پاک کنی
تو میتونی
تو میتونی دلمو شاد کنی
تو میتونی
منو از درد وغم آزاد کنی
همه جمعه ها یه شکله : صبح جلسه ------ظهر نهار -------عصر جلسه
حالا دیگه همه فامیل تو جلسه شرکت میکنن عمه زن عمو و دختر عمو ( مریم عضو جدید هئت مدیره هستن ) واقعا پایه خنده شده
خب منم اشتباه کردم که اومدم فکر کردم واقعا به من احتیاج دارن