ای کسانی که مامور دفن من هستید مرا در تابوت سیاه بگذارید تا مردم بفهمند همه سیاهی دنیا را کشیده ام دستهایم را از تابوت بیرون بگذاریدتا همه ببینند هیچ چیز با خودنبرده ام چشمهایم را باز بگذاریدتا همه بفهمند تا آخرین لحظه عمرم منتظر بوده ام ودرپایان تکه یخی برسر مزارم بگذاریدتا دراولین طلوع خورشیدآب شودومن فکر کنم کسی برایم گریه می کند آخه من کسی راندارم تابرام گریه کند تنها یار می خواستم باشه که اونم بی وفایی .کرد
دوست گرامی من همانم که هفته پیش نظری تحت این عنوان برای تو فرستادم شما از امروز به جمع دوستان من اضافه شدید خوشحال میشم اگر برایم ایمیل بفرستی . اما نمیدانم چگونه اینجوری به دست تو رسیده(ҥѥ
?䌔䈥 4 ǓݤϠ Ӈᠱ384 Ӈڊ 07:04 A) واما نظرم: من اگر جای تو بودم اینگونه مینوشتم: ای کسانی که مرا از این دنیای فانی به دنیای باقی میبرید. جسم خاکی مرا درون تابوتی سفید بگذارید تا همه بدانند که پس از هر سیاهی صبح سپیدی آغاز میشود.به همه بگویید که گرچه دستانم خالیست ولیکن کوله باری از عشق و نیکی به همراه میبرم . چشمهایم راببندید تا همه بدانند که انتظارم به پایان آمد. ودر پایان برای من نگریید چراکه با مسرت به استقبال مرگ میروم ومیدانم که تنها یار حقیقیمن خداست که باآزادی روحم به او نزدیکتر میشوم.... از طرف خواهر ت زهره
سلام به نظر من بهتره که واسه وبلاگت یه موضوع پیدا کنی چون در حال حاضر مشکل میشه تشخیص داد که وبلاگ تو به درد چه کسانی میخوره امیدوارم که از نظر بازدید کنندگان برای بهبود وبتاگ استفاده کنی. اگه مایل بودی میتونی ایمیل بفرستی
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
چرا پس دوباره گوز شدی ؟
salam alireza chetory
webloge bahalie , be khosoos poste jadidet , omidvaram shad o movafagh bashi
MaRtY
دوست گرامی من همانم که هفته پیش نظری تحت این عنوان برای تو فرستادم شما از امروز به جمع دوستان من اضافه شدید خوشحال میشم اگر برایم ایمیل بفرستی . اما نمیدانم چگونه اینجوری به دست تو رسیده(ҥѥ
ӡǣ
ǒ ǣѦҠ摦Ϡʦч ȥ ̣ڠϦӊǤ Φϣ ʈѦ#1740;? 㦣1740;?㠼BR>Φԍǡ 㦣1740;ԣ ȑǣ Ǧ#1740;㦣1740;᠈ݑӊی 壔呦#1740;
?䌔䈥 4 ǓݤϠ Ӈᠱ384 Ӈڊ 07:04 A)
واما نظرم:
من اگر جای تو بودم اینگونه مینوشتم:
ای کسانی که مرا از این دنیای فانی به دنیای باقی میبرید. جسم خاکی مرا درون تابوتی سفید بگذارید تا همه بدانند که پس از هر سیاهی صبح سپیدی آغاز میشود.به همه بگویید که گرچه دستانم خالیست ولیکن کوله باری از عشق و نیکی به همراه میبرم . چشمهایم راببندید تا همه بدانند که انتظارم به پایان آمد. ودر پایان برای من نگریید چراکه با مسرت به استقبال مرگ میروم ومیدانم که تنها یار حقیقیمن خداست که باآزادی روحم به او نزدیکتر میشوم....
از طرف خواهر ت زهره
سلام به نظر من بهتره که واسه وبلاگت یه موضوع پیدا کنی
چون در حال حاضر مشکل میشه تشخیص داد که وبلاگ تو به درد چه کسانی میخوره
امیدوارم که از نظر بازدید کنندگان برای بهبود وبتاگ استفاده کنی. اگه مایل بودی میتونی ایمیل بفرستی