هدیه مخصوص تهرانیها و....

یه چیزه خیلی باحال و خوب 

تقدیم به بچه های باحال دانشگاه ها مخصوصا دانشگاه فیروز کوه و مخصوصا بچه های مهندسی صنایع...

همونطور که میدونین توی سایت دانشگاه یاهو مسنجر نیست اما:

واسم ÷یام اومده بود که اون روز از اکانت من استفاده نشده اما چه کنم که باورم نمیشه اخه تلفنش اشغال بود تا من زنگ زدم ازاد شد اما حالا از اون مطلب گذشته 2 تا مساله دیگه هست که منو میسوزونه...
اول از همه اینکه حیفه ادم جواب میلهای بغیه رو نده به بهونه اینکه کام÷یوتر خرابه(((در حالی که توی وبلاگ نظر میده)) و یه مطلب دیگه که بیشتر از همه میسوزونه اینه ه: به نظر شما ظرفیت من چقدره؟؟؟؟ اخه یکی از اشنایان از اونجایی که فکر میکرده من بی ظرفیتم بلاگش رو ÷اک کرده.. ترسیده که یهو امار بلاگش رو به بقیه بگم... خدایی اگه شما بودین بهتون بر نمیخورد؟؟؟ اگه یه بار ببینمش از این موضوع بهش گله میکنم... تا بعد

تابلو ها (( منظورم فامیل بی معرفت خودمونه که از اکانت ادم استفاده میکنن  بعد فکر میکنن اگه دروغ بگن کار درست میشه...))

 

حالا نمیشه حرفی بهشون زد که... فکر میکنن چقدر خنس هستیم.. .

ولی خیلی تابلو بود ۴ ساعت و ۱۸ دقیقه از اینتزنت استفاده کنی بعدشم بگی من اکانتت رو به کسی ندادم .. و درست همون لحظه dc  بشی

سه نفر ایرانی

فرضیه: سه نفر ایرانی در موقعیت‌های مختلف قرار می‌گیرند. آنها در این موقعیت‌ها چه خواهند کرد؟

1- در یک کوپه قطار در فاصله وین تا فرانکفورت، روی سه صندلی کنار هم:

هر کدام یک کتاب یا مجله فرنگی دست‌شان می گیرند که معلوم نشوند ایرانی‌اند و برای احتیاط موبایل‌های خود را هم خاموش می‌کنند. و در صورت امکان جای‌شان را عوض می‌کنند و توی دلشان می‌گویند: خاک بر سر! نمی‌خواست بفهمم که ایرانیه.

2- در هنگام سوار شدن به هواپیما از ایران به پاریس:

بلافاصله با هم دوست می‌شوند و می‌خواهند ببینند کدامشان زبان فرانسه را خوب می‌داند و می‌تواند کمک کند تا خودشان را در پاریس به مقصد برسانند.

3- در هنگام سوار شدن به هواپیما از پاریس به تهران:

به تدریج با همدیگر دوست می‌شوند و می‌خواهند بفهمند کدام‌شان عنصر حکومتی است و آیا در فرودگاه مهرآباد برای‌شان دردسری درست می شود یا نه .

4- در هنگام سوار شدن در یک تاکسی در تهران:

اول در مورد افزایش قیمت ماشین و خانه بحث می‌کنند و بعد کم‌کم بحث به درگیری‌های دانشجویی می‌رسد و بعد پشت سر خاتمی حرف می‌زنند و آخرین خبرهای بی‌بی‌سی را به هم می‌گویند و بعد معلوم می‌شود که یکی‌شان بعد از سالها از آمریکا به ایران برگشته است و دو‌تاشان بعد از سالها قصد دارند از ایران به آمریکا مهاجرت کنند.

5- در هنگام ورود به یک پارتی شبانه:

اول در مورد سیاست حرف می‌زنند، بعد از مدتی همه با هم به این نتیجه می‌رسند که سیاست چیز مزخرفی است و یکی از آنها یک قطعه باخ می‌گذارد و بعد در مورد پینک فلوید بحث می‌کنند و موزیک راک می‌گذارند، بعد سرشان گرم می‌شود و یواش یواش رپ گوش می‌کنند و کم‌کم نوبت جلال‌همتی می‌شود و بعد کسانی که به‌هوش هستند کسانی را که بی‌هوش شده‌اند به خانه می‌رسانند

خب یه هفته ای هست که اپ نکردم .. الانم وقت ندارم پس فعلا منتظر بمونید

عشق چیست؟

از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است.
از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد.
از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان.
 
از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است .
 
از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهیات است.                                             

از استاد علوم  پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن می سوزد.

از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست.

از استاد  فیزیک  پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم رباتی هست که قلب را به سوی خود می کشد.

از استاد  انشا  پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد.

از استاد قرآن  پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد .

از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود.

از استاد زبان فارسی  پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد.

از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد می شود.

از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر می گذارد.

باور نکردنیه

راستش نمیدونم چی بگم اصلا نمیدونم بگم یا نه!!!۱   واقعا واسه من شوکه کننده بود..  اگه واقعیت داشته باشه چی؟؟؟

خدایا کمکم کن که بگم.. کمکم کن تا اخرش بگم....

 

راستش قضیه از حسام شروع میشه( اون دوست دوران پیش دانشگاهیم تو کتابخونه بود... )  اون ادم واقعا پاکیه..و وقتی رفته بودم عیدو بهش تبریک بگم واسم تعریف کرد که خواب دیده که توی خواب میلاد گریه میکرده (میلاد پسر خاله حسامه که من ار طریق اون با حسام اشنا شدم) بعدش اعلامیه فوت من رو پشت یه ماشین دیده   اون برام تعریف کرد که من با یه لباس ابی رنگ با خال های سفید تو عکس بودم.. ممکنه مسخرم کنین اما من هیچ وقت لباس ابی نداشتم.. تا اینکه امروز خالم از شیراز اومد و واسم یه لباس دقیقا شکل چیزی که حسام تعریف کرده بود... سریع سوار ماشین شدم و رفتم در خونشون...لباسو بهش نشون دادم  اون هم یهو صداش گرفت  الانم برگشتم خونه و تنها چیزی که به فکرم رسید این بود که بیام اینجا و بنویسم... راستش لان به همه چی شک دارم... من چطوری میمیرم؟؟  متاسفانه  الان بد جور حالم  گرفته  و نمیدونم چی بگم.. شاید اینا همش به اون ازمایشی که سال پیش از استخون پای چپم گفتن (نمونه برداری کردن) ربط داشته باشه... یاشایدم قراره تو  راه فیروز کوه تصادف کنم یا شایدم.....

خدایا من برای مردن امادگی ندارم.. نمازهام رو کامل نخوندم و روزه هامو نصفه نیمه گرفتم....  اصلا چرا من باید بمیرم؟؟؟--- من هنوز زن نگرفتم... نیا رو ندیدم.. ارمان های من هنز تحقق نیافتی

ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااا

یه سوال دیگه: تو این وبلاگ دنبال جی میگردی؟؟؟


 

خی یه مطلب دیگه.. الان وقتی دیدم علی عزیزم (www.2wnload.tk) توی وبلاگ خودش اهنگ ساخته شد واسه جام جهانی )همونی که ارش خونده رو    دیدم سریع دانلودش کردم ....  اما بعد از چند بار گوش دادن به این نتیجه رسیدم که بهتر بود یه اهنگ دیگه برای سیدی جام جهانی انتخاب میشد ... البته باید بگم خود اهنگ برای ما جوونا مطلوبه اما به نظرم این اهنگ به درد جام جهانی نمیخوره چون اهنگی که بوسیله فیفا منتشر خواهد شد باید معرف فرهنگ ملت ما باشه .. ما خودمون در داخل خواننده های خوبی داریم --- که با شعرشون و صداشون فرهنگ یرانی رو به تمام جهان معرفی میکنن-- ۰۰ عصار شجریان .ناظری  و... که هرکدومشون یه سبک خاص دارن.. البته بجز محمد اصفهانی  که من زیاد قبولش ندارم ...

به هر حال من عقیده دارم باید یه اهنگ دیگه ای برتی سیدی فیفا از طرف ایران معرفی بشه .. از شما هم خواهشمندم بعد از شنیدن این اهنگ نظر خودتونو به من بگین

چشام داره از حدقه میزنه بیرون .. از خستگی نای موشتن ندارم .. اخه از بس امروز تو باغ گفتیم و خندیدیم ...

با تشکر از ترانه ازادی بخاطر مطلب قبلی که خوندید

من هنوز منتظر  نظرات شما در مورد قالب وبلاگ و اهنگ اون هستم.....

بابا بی معرفتا نظر نمیدین؟

 سال نو مبارک