سونیک عزیز ترینم در دنیای اینترنت.. البته قبول دارم که فعلا سرش شلوغه و دستش به پایان نامه دانشگاه بنده اما باید بگم هنوز خیلی دوستش دارم..

این مطبیه که  دقیقا ۱ سال پیش بهم گفت و ار ارشیو وبلاگم پیداش کردم

:

حرفاش طلاست : سونیکو میگم :


sonic_zerocool: khoob...bebin....ye pesar nabayad ehsasatesho tamam va kamal be ye dokhtar bege...in rule number 1 hast

سلام اول از همه از ناربه عزیز و بهار زرد گرامی تشکر میکنم بخاطر نظراتی ه دادن ""راستش وقتی دیدم نظر واسه ÷ستهام بهم رسیده گفتم حتما بلاگ اسکای قاطی کرده"""..... در ضمن یه مساله دیگه :

Account Balance
Time Assigned 1040:0
Remained Time 6:20
Activation Date June 27, 2004
Expiration Date June 27, 2007
Discounts 42:24
این بالانس اکانت من بود و باید به فک و فامیل یاد اوری کنم که 6:20 دقیقه از این اکانت بیشتر باقی نمونده و احتمالا این دفعه بابام تا اخر امتحانات دانشگاه اونو تمدید نمیکنه .. پس بهتره یه اکانت بخرین --البته میدونم که از خیر این 6 ساعت اکانت ناقابل هم نمیشه گذشت..

مطلب سوم.. لطفا توی نظرات بنویسید که فونت وبلاگ چه رنگی باشه تا بهتر بشه خوند... ازتون ممنونم

خبدیشب ساعت ??.?? رسیدم اصفهان.. پریدم سر تلوزیون  .. داداشم قبل از من با ذوق و شوق کامل  نشسه بود سر  بازی ارسنال و بارسلونا.. میگفت ارسنال ? گل زده.. ?? دقیقه هم به اخر بازی ونده.. یه نفس راحت کشیدم... اما...

خب بهتره به طرف داران بارسا تبریک بگم و به امید سالهای اینده با تیمی بهتر..(( با آنری یا بدون آنری))

arsenal

سلام .. اول از همه ازتون دلگیرم که نظر نمیدین...

بابا نظرتونو راجع به مطالب بلاگ بنویسید.. هر چی ..

خب الان میخام یه سایت بهتون معرفی کنم.. www.ripe.net   با دادن ایپی هر کسی این سایت میتونید بفهمید که از کدوم شهر و از کدوم isp استفاده میکنه   من واسه یکی از سیستم های دانشگاه امتحان کردم .. نتیجه این بود:

 

Information related to '217.218.114.128 - 217.218.114.159'

inetnum:         217.218.114.128 - 217.218.114.159
netname:         iaufb-net
descr:           firouz kooh azad university
country:         IR
admin-c:         AA5462-RIPE
tech-c:          AA5462-RIPE
status:          ASSIGNED PA "status:" definitions
mnt-by:          AS12880-MNT
source:          RIPE # Filtered
person:          Abdolreza Ahmadpour
address:         no 132-45 metri st-firouz kooh
phone:           +98 221 622 2868
e-mail:          ahmadpour127@yahoo.com
nic-hdl:         AA5462-RIPE
source:          RIPE # Filtered
% Information related to '217.218.96.0/19As12880'
route:           217.218.96.0/19
descr:           DCI-Route
origin:          As12880
mnt-by:          AS12880-MNT
source:          RIPE # Filtered

خب رفت و من موفق  به تماس نشدم....

بابا یکی اگه اکانت داره بده به من....  سته شدم از بس با اکانت نجف اباد انلاین شدم....

تعجب اوره... چرا هیچکس نظر نمیده؟؟؟؟!!!عزیزم نظر دادن وظیفه تو هستش .. لطفا به وظیفت عمل کن.....

خیلی باحاله... تا اخرش بخونین

داستان

 
 

مرد بیکاری برای سِمَتِ آبدارچی در مایکروسافت تقاضا داد. رئیس هیئت مدیره مصاحبه‌ش کرد و تمیز کردن زمین‌ش رو -به عنوان نمونه کار- دید و گفت: «شما استخدام شدین، آدرس ایمیل‌تون رو بدین تا فرم‌های مربوطه رو واسه‌تون بفرستم تا پر کنین و همین‌طور تاریخی که باید کار رو شروع کنین..»
مرد جواب داد: «اما من کامپیوتر ندارم، ایمیل هم ندارم!»
رئیس هیئت مدیره گفت: «متأسفم. اگه ایمیل ندارین، یعنی شما وجود خارجی ندارین. و کسی که وجود خارجی نداره، شغل هم نمی‌تونه داشته باشه.»
مرد در کمال نومیدی اونجا رو ترک کرد. نمی‌دونست با تنها 10 دلاری که در جیب‌ش داشت چه کار کنه. تصمیم گرفت به سوپرمارکتی بره و یک صندوق 10 کیلویی گوجه‌فرنگی بخره. یعد خونه به خونه گشت و گوجه‌فرنگی‌ها رو فروخت. در کمتر از دو ساعت، تونست سرمایه‌ش رو دو برابر کنه. این عمل رو سه بار تکرار کرد و با 60 دلار به خونه برگشت. مرد فهمید می‌تونه به این طریق زندگی‌ش رو بگذرونه، و شروع کرد به این که هر روز زودتر بره و دیرتر برگرده خونه. در نتیجه پول‌ش هر روز دو یا سه برابر می‌شد. به زودی یه گاری خرید، بعد یه کامیون، و به زودی ناوگان خودش رو در خط ترانزیت (پخش محصولات) داشت...

پنج سال بعد، مرد دیگه یکی از بزرگترین خرده‌فروشان امریکاست. شروع کرد تا برای آینده‌ی خانواده‌ش برنامه‌ربزی کنه، و تصمیم گرفت بیمه‌ی عمر بگیره. به یه نمایندگی بیمه زنگ زد و سرویسی رو انتخاب کرد. وقتی صحبت‌شون به نتیجه رسید، نماینده‌ی بیمه از آدرس ایمیل مرد پرسید. مرد جواب داد: «من ایمیل ندارم.»

نماینده‌ی بیمه با کنجکاوی پرسید: «شما ایمیل ندارین، ولی با این حال تونستین یک امپراتوری در شغل خودتون به وجود بیارین. می‌تونین فکر کنین به کجاها می‌رسیدین اگه یه ایمیل هم داشتین؟» مرد برای مدتی فکر کرد و گفت:


 آره! احتمالاً می‌شدم یه آبدارچی در شرکت مایکروسافت.


 


نتیجه‌های اخلاقی:
1. اینترنت چاره‌ساز زندگی نیست.
2. اگه اینترنت نداشته باشی و سخت کار کنی، میلیونر میشی.
3. اگه این نوشته رو از طریق ایمیل دریافت کردی، تو هم نزدیکی به این که بخوای آبدارچی بشی، به جای میلیونر...!!!

درجواب این نوشته به من میل نزنین، من دارم ایمیلم رو می‌بندم تا برم گوجه‌فرنگی بفروشم!!!!


 


                                                                منبع مارشال مدرن

خب باید بگم نهایی لذت خاص خودش رو داره و در ضمن زیاد هم جالب نیست ......  پیشنهاد میکنم کسانی که میخوان تو فیروز کوه واسه یه مدت کوتاه بموننحتما ۷-۸- تا فیلم همرته خودشون بیارن تا مجبور نباشن تمام وقت خودشونو به دیوار زل بزنن

ابراهیم عزیز هم در امان نماند: متن ابرههیم نبوی در روزانلاین

من ابراهیم نبوی هستم ات یاهو دات کام
آقا! بیچاره شدیم. این میل باکس یاهو من با آی دی مولاناحافظ ات یاهو دات کام که مهم ترین راه ارتباطی اینترنتی من بود در جریان تغییر پس ورد نابود شد و من دیگر دسترسی به آن ندارم. لذا موارد زیر را اعلام می کنم:
اول: کلیه دوستان و دشمنان و کسانی که در ماه گذشته به من ای میل زده اند و برایم عکسهای سفر آمریکا را فرستادند، لطفا اگر می توانند برای میل باکس جدید من عکس ها را مجددا بفرستند. ضمنا کلیه دوستان یک ای میل خالی برایم بفرستند تا آدرس شان را داشته باشم. ولذا شرمنده هستم.
دوم: در دانشگاه استنفورد یک آقای جوانی را ملاقات کردم که نامش را فراموش کرده ام. این جوان از کارگزاران(ربطی به هاشمی رفسنجانی ندارد.) فعال یاهو است. ای دوستی که نامت را فراموش کرده ام! ای دوستان استنفوردی! ای خانم خوش لهجه عزیز! که برنامه استفورد را برگزار فرمودید و بچه های آنجا را می شناسید، به ایشان (دوست کارگزار یاهویی) بگوئید لطفا به یک نویسنده فقیر میل باکس از دست داده بی پس ورد کمک کند، خدا صد ای میل در دنیا، شصت وب سایت در آخرت به او عوض بدهد. با میل باکس جدید من تماس بگیرید تا من همه چیز را برای پس گرفتن میل باکس خودم بگویم.
سوم: آدرس جدید اینترنتی من چنین است «من ابراهیم نبوی هستم» manebrahimnabavihastam@yahoo.com دست شما درد نکند. لطفا از این پس کلیه نامه ها، خرده فرمایشات، مقالات، تهدیدات، شکایات، اهانت به مسوولان، توهین به نظام، عکس های احمدی نژاد و عکس های خودم را به آدرس جدید بفرستید. خدا پدر هرچی هکر بی پدرومادر را لعنت کند. و انشاء الله در جهنم گیر وبلاگ نویس ها بیفتد تا جد و آبادش را بیاورند جلوی چشمش.


یه پست خیلی باحال


اگر حرکت نقطه صورتی را دنبال کنید فقط یک رنگ خواهید دید، صورتی
اگر به + مرکز خیره شوید ، نقطه ای که در حال حرکت است به سبز تبدیل می شود
اکنون اگر به + وسط نگاهتان را ثابت نگه دارید ، بعد مدت کوتاهی تمام نقاط صورتی به آرامی ناپدید می شوند و شما تنها یک نقطه سبز در حال چرخش خواهید دید



با اینکه الان اصلا حال مطلب دادن نداشتم ولی این عکس اونقدر برام جالب بود که گفتم حیفه شما نبینید

خدا پدرشون رو بیامرزه .. چند تا ادم حسابی هم پیدا شد

کمیته اقتصادی فراکسیون اصولگرایان تصمیم به ارائه طرحی برای کاهش حقوق کارگران گرفته است. در جلسه اخیر این کمیسیون، با بررسی تبعات تصمیم دولت احمدی نژاد در ابتدای سال جاری برای افزایش حداقل حقوق کارگران و تصویب آن در شورای عالی کار که به بروز مشکلات مالی جدی برای واحدهای صنعتی و کارفرمایان و در نتیجه اخراج شمار زیادی از کارگران در بخش های مختلف شده است، تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از ادامه این بحران ها در حوزه کارگری حداقل حقوق کارگران تا آستانه تحمل کارفرمایان بخش صنعت کاهش یابد.

طبق بررسی های کمیته اقتصادی فراکسیون اصولگرایان، با تصمیم ناگهانی شورای عالی کار که به افزایش حداقل حقوق کارگران موقت منجر شده بود، در بعضی از بخش ها به یکباره تا 50 هزار تومان حقوق کارگران افزایش یافته است. به گفته این کمیته، تصویب این موضوع در ابتدای سال و در حالی که بسیاری از کارفرمایان قراردادهای خود را بسته و برنامه ریزی های خود برای سال جدید را در پایان سال 84 انجام داده بودند، باعث وارد شدن شوک به بخش صنعت و در نتیجه تصمیم به تعدیل نیروها و کاهش خدمات رفاهی و پرسنلی شده. به نحوی که بسیاری از کارخانجات حتی به اخراج بخشی از نیروها بسنده نکرده و برای بقیه نیروها نیز امکاناتی از قبیل اضافه کاری، نهار، هزینه ایاب و ذهاب و هزینه های مشابه را متوقف کرده اند.

پیشنهاد دولت و وزات صنایع این است که به عوض این فشار وارد شده بر کارفرمایان به سبب افزایش ناگهانی حقوق کارگران، دولت مابه التفاوت هزینه های بیمه تامین اجتماعی را به عهده بگیرد تا دست کم از این لحاظ فشاری به کارفرما وارد نشود. اما این پیشنهاد مورد قبول نمایندگان کارفرمایان واقع نشده و آنها معتقدند تصمیم دولت از اساس غیر کارشناسی و خلاف قانون کار بوده است.

بابا چرا هیچکس به من نظر نمیده؟؟؟!!!!

 

یه مطلب خیلی قشنگ....

پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود .


تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود .


پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد : 


پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم .


من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد.


من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی .


دوستدار تو پدر


پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد :


پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام .


4 صبح فردا 12 نفر از مأموران FBI و افسران پلیس محلی دیده شدند , و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند .


پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟


پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم .


نتیجه اخلاقی :


هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد . اگر شما از اعماق قلبتان تصمیم به انجام کاری بگیرید می توانید آن را انجام بدهید .


مانع ذهن است . نه اینکه شما یا یک فرد، کجا هستید .

 

دیگه هر چیزی یه حدی داره اخه چرا؟؟؟

دیگه از حد گذشته 

من دیگه نمیتونم الکی منتظر بمونم...  من عصبانیم خیلی عصبانی .. بیشتر از اونی که فکرشو بکنی

وقتی گیر ادم غیر معقولی بیفتی تو هم همینجور میشی(( گر چه مطمعنم همینطوره..افتادی اما خودت خبر نداری))

من از دست اون عصبانیم ــ فرقی نمیکنه اسمش چی باشه .. بعضی ها بهش میگن محمود 666 بعضی ها میگن حاج محمود  و من هم بهش میگم .......  

من از سیاست و این جور حرفا سر در نمیارم ولی حاضر هم نیستم همینجوریوایسم و تماشا کنم   .. واقعا برای کسانی که به اون رای دادن متاسفم .. من واقعا حالا میفهمم که کجا گیر کردم((کردیم))..  و اونهایی هم که گول حرف مزخرف اونو خوردن (( در مورد اوردن پول  نفت سر سفره و مبارزه با مافیای نفتی )) بدونن که ممکنه یه پولی سر سفره بعضیا بیاد اما بدونن این حرفا چرته   این پول خون   تو شیشه کرده توسط  حاجی هستش که اگه یه کم شعور داشت  میفهمید داره چه بلایی به سر ملت میاره  و من حاظرم به شما ضمانت بدم که چندین سال دیگه نتیجه های کارای اونو خواهید دید     اشتباه نکنید من خودم زیاد حالیم نیست اما  اون چیزی رو که میبینم میفهمم  میدونید چی شده که من اتیش گرفتم؟!!!:

امشب داشتم ۲۰.۳۰ رو میدیدم که یه ننه مردهای اومد و گفت کارگران باز هم امیدوار باشن  .. کسی نیست به این اقای وزیر بگه اخه عوضی کم روش کشیدید حقوق ایه کارگرا از ۱۳۰ هزار تومن کشید به ۱۸۰ هزار تونم و توقع دارید باز هم تولیدات ادامه یدا کنه؟؟  لازمه به شما بکم چنین افزایشی حد اقل واسه کارخونه های ما ماهی ۱۰ -۱۲ میلیون ضرر به همراه داره.. توجه کنید ماهی ۱۰ -۱۲ میلیون و این در حالیه که اقای احمدی... گفتن پ ول نفت میاد سر سفرتون.. اخه این جوری؟؟؟ ۴ تاکارخونه رو تعطیل میکنید بعدش هم پولش رو میریزید تو سفره مردم؟؟ میگن پولش مال  شما قشر کم درامد... اخه مرد حسابی تو فکر نمیکنی چه ضربهای به صنعت کشور داری میزنی ؟؟؟؟؟ ین جوری پول نفتو میاری سر سفره مردم؟؟؟    حالا میفهمم چرا بابام حاضر نشد یه واحد دیگه راه بندازه در عوض همه /ولشو برد توی زمین (( البته زمین توی شهرک صنعتی ))  چون یه جورایی حساب کارای اینو کرده بود و عقیده داشت بعد از ارایه سهام عدالت اولین چیزی که تورم روش اپ

.. حالا فکر میکنم یه کم اروم شدم...  البته یه کم  راستی یه عکس و یه مطلب دیگه: البته از روز انلاین:

 

کیک زرد به جای نفت سرسفره مردم
محمود قدم خیر، در یک مصاحبه مطبوعاتی شرکت کرد و ضمن تکذیب این نکته که وی هرگز نگفته است که می خواهد درآمد نفت را سر سفره مردم بکشاند، اعلام کرد که منظورش از «درآمد» همان «هزینه» بوده و منظورش از «نفت» همان «اورانیوم» بوده و منظورش از کشاندن سرسفره مردم، همان کشاندن پای ارتش آمریکا به ایران بوده است. وی که در این مصاحبه از خودش به صورت سوم شخص نام می برد، گفت:« احمدی نژاد یک معلم مدرسه است و بسیار صلح دوست است و تا امروز آزارم به هیچ فردی نرسیده است.» آگاهان پس از شنیدن این جمله گفتند: پس این یکی احمدی نژاد که ما می شناسیم چه کسی است؟ کارشناسان احتمال می دهند که احمدی نژاد در روزهای آینده جمله زیر را درباره خودش بگوید:
- احمدی نژاد یک دانشمند است که سرش را پائین انداخته و به تحقیقات علمی ادامه می دهد و اصلا از اینکه جلوی دوربین ژست بگیرد بدش می آید. واقعا این احمدی نژاد خیلی مامان است و در این مدتی که من می شناسم، با ایثار و فداکاری زحمت کشیده و من واقعا از خودم تشکر می کنم که وجود دارم.

 

کارهایی که احمدی نژاد نباید انجام بدهد
1) نباید جلوی ده هزار نفر آدم با کفش پاشنه خوابیده راه برود و جلوی مردم پایش را از توی کفش دربیاورد و پشت پایش را جلوی مردم خرت و خرت بخاراند.
2) وقتی از خواب بیدار می شود باید موهایش را شانه کند و سعی کند با لباس تمیز جلوی مردم برود.
3) نباید وسط اجرای مراسم بندکفشش را ببندد، این کار را باید توی خانه بکند.
4) جلوی مردم نباید دستش را توی دهانش بکند یا با آستینش دماغ پاک کند، چون ممکن است فیلمبرداری کنند.
5) نباید وقتی رئیس جمهور یا پادشاه یک کشور دارد با او حرف می زند، سرش را بیندازد پائین و برود جلوی دوربین بایستد تا تصویرش را بگیرند.
توضیح ضروری: اصولا دارد به تدریج میزان انتظارات ما از ریاست جمهوری از حد اقتصاد و سیاستگذاری و جامعه مدنی به حد کفش و جوراب و شانه و بوگیر و این جور چیزها می رسد.

 

هدیه مخصوص تهرانیها و....

یه چیزه خیلی باحال و خوب 

تقدیم به بچه های باحال دانشگاه ها مخصوصا دانشگاه فیروز کوه و مخصوصا بچه های مهندسی صنایع...

همونطور که میدونین توی سایت دانشگاه یاهو مسنجر نیست اما:

واسم ÷یام اومده بود که اون روز از اکانت من استفاده نشده اما چه کنم که باورم نمیشه اخه تلفنش اشغال بود تا من زنگ زدم ازاد شد اما حالا از اون مطلب گذشته 2 تا مساله دیگه هست که منو میسوزونه...
اول از همه اینکه حیفه ادم جواب میلهای بغیه رو نده به بهونه اینکه کام÷یوتر خرابه(((در حالی که توی وبلاگ نظر میده)) و یه مطلب دیگه که بیشتر از همه میسوزونه اینه ه: به نظر شما ظرفیت من چقدره؟؟؟؟ اخه یکی از اشنایان از اونجایی که فکر میکرده من بی ظرفیتم بلاگش رو ÷اک کرده.. ترسیده که یهو امار بلاگش رو به بقیه بگم... خدایی اگه شما بودین بهتون بر نمیخورد؟؟؟ اگه یه بار ببینمش از این موضوع بهش گله میکنم... تا بعد

تابلو ها (( منظورم فامیل بی معرفت خودمونه که از اکانت ادم استفاده میکنن  بعد فکر میکنن اگه دروغ بگن کار درست میشه...))

 

حالا نمیشه حرفی بهشون زد که... فکر میکنن چقدر خنس هستیم.. .

ولی خیلی تابلو بود ۴ ساعت و ۱۸ دقیقه از اینتزنت استفاده کنی بعدشم بگی من اکانتت رو به کسی ندادم .. و درست همون لحظه dc  بشی

سه نفر ایرانی

فرضیه: سه نفر ایرانی در موقعیت‌های مختلف قرار می‌گیرند. آنها در این موقعیت‌ها چه خواهند کرد؟

1- در یک کوپه قطار در فاصله وین تا فرانکفورت، روی سه صندلی کنار هم:

هر کدام یک کتاب یا مجله فرنگی دست‌شان می گیرند که معلوم نشوند ایرانی‌اند و برای احتیاط موبایل‌های خود را هم خاموش می‌کنند. و در صورت امکان جای‌شان را عوض می‌کنند و توی دلشان می‌گویند: خاک بر سر! نمی‌خواست بفهمم که ایرانیه.

2- در هنگام سوار شدن به هواپیما از ایران به پاریس:

بلافاصله با هم دوست می‌شوند و می‌خواهند ببینند کدامشان زبان فرانسه را خوب می‌داند و می‌تواند کمک کند تا خودشان را در پاریس به مقصد برسانند.

3- در هنگام سوار شدن به هواپیما از پاریس به تهران:

به تدریج با همدیگر دوست می‌شوند و می‌خواهند بفهمند کدام‌شان عنصر حکومتی است و آیا در فرودگاه مهرآباد برای‌شان دردسری درست می شود یا نه .

4- در هنگام سوار شدن در یک تاکسی در تهران:

اول در مورد افزایش قیمت ماشین و خانه بحث می‌کنند و بعد کم‌کم بحث به درگیری‌های دانشجویی می‌رسد و بعد پشت سر خاتمی حرف می‌زنند و آخرین خبرهای بی‌بی‌سی را به هم می‌گویند و بعد معلوم می‌شود که یکی‌شان بعد از سالها از آمریکا به ایران برگشته است و دو‌تاشان بعد از سالها قصد دارند از ایران به آمریکا مهاجرت کنند.

5- در هنگام ورود به یک پارتی شبانه:

اول در مورد سیاست حرف می‌زنند، بعد از مدتی همه با هم به این نتیجه می‌رسند که سیاست چیز مزخرفی است و یکی از آنها یک قطعه باخ می‌گذارد و بعد در مورد پینک فلوید بحث می‌کنند و موزیک راک می‌گذارند، بعد سرشان گرم می‌شود و یواش یواش رپ گوش می‌کنند و کم‌کم نوبت جلال‌همتی می‌شود و بعد کسانی که به‌هوش هستند کسانی را که بی‌هوش شده‌اند به خانه می‌رسانند

خب یه هفته ای هست که اپ نکردم .. الانم وقت ندارم پس فعلا منتظر بمونید

عشق چیست؟

از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است.
از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد.
از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان.
 
از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است .
 
از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهیات است.                                             

از استاد علوم  پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن می سوزد.

از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست.

از استاد  فیزیک  پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم رباتی هست که قلب را به سوی خود می کشد.

از استاد  انشا  پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد.

از استاد قرآن  پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد .

از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود.

از استاد زبان فارسی  پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد.

از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد می شود.

از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر می گذارد.

باور نکردنیه

راستش نمیدونم چی بگم اصلا نمیدونم بگم یا نه!!!۱   واقعا واسه من شوکه کننده بود..  اگه واقعیت داشته باشه چی؟؟؟

خدایا کمکم کن که بگم.. کمکم کن تا اخرش بگم....

 

راستش قضیه از حسام شروع میشه( اون دوست دوران پیش دانشگاهیم تو کتابخونه بود... )  اون ادم واقعا پاکیه..و وقتی رفته بودم عیدو بهش تبریک بگم واسم تعریف کرد که خواب دیده که توی خواب میلاد گریه میکرده (میلاد پسر خاله حسامه که من ار طریق اون با حسام اشنا شدم) بعدش اعلامیه فوت من رو پشت یه ماشین دیده   اون برام تعریف کرد که من با یه لباس ابی رنگ با خال های سفید تو عکس بودم.. ممکنه مسخرم کنین اما من هیچ وقت لباس ابی نداشتم.. تا اینکه امروز خالم از شیراز اومد و واسم یه لباس دقیقا شکل چیزی که حسام تعریف کرده بود... سریع سوار ماشین شدم و رفتم در خونشون...لباسو بهش نشون دادم  اون هم یهو صداش گرفت  الانم برگشتم خونه و تنها چیزی که به فکرم رسید این بود که بیام اینجا و بنویسم... راستش لان به همه چی شک دارم... من چطوری میمیرم؟؟  متاسفانه  الان بد جور حالم  گرفته  و نمیدونم چی بگم.. شاید اینا همش به اون ازمایشی که سال پیش از استخون پای چپم گفتن (نمونه برداری کردن) ربط داشته باشه... یاشایدم قراره تو  راه فیروز کوه تصادف کنم یا شایدم.....

خدایا من برای مردن امادگی ندارم.. نمازهام رو کامل نخوندم و روزه هامو نصفه نیمه گرفتم....  اصلا چرا من باید بمیرم؟؟؟--- من هنوز زن نگرفتم... نیا رو ندیدم.. ارمان های من هنز تحقق نیافتی

ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااا

یه سوال دیگه: تو این وبلاگ دنبال جی میگردی؟؟؟


 

خی یه مطلب دیگه.. الان وقتی دیدم علی عزیزم (www.2wnload.tk) توی وبلاگ خودش اهنگ ساخته شد واسه جام جهانی )همونی که ارش خونده رو    دیدم سریع دانلودش کردم ....  اما بعد از چند بار گوش دادن به این نتیجه رسیدم که بهتر بود یه اهنگ دیگه برای سیدی جام جهانی انتخاب میشد ... البته باید بگم خود اهنگ برای ما جوونا مطلوبه اما به نظرم این اهنگ به درد جام جهانی نمیخوره چون اهنگی که بوسیله فیفا منتشر خواهد شد باید معرف فرهنگ ملت ما باشه .. ما خودمون در داخل خواننده های خوبی داریم --- که با شعرشون و صداشون فرهنگ یرانی رو به تمام جهان معرفی میکنن-- ۰۰ عصار شجریان .ناظری  و... که هرکدومشون یه سبک خاص دارن.. البته بجز محمد اصفهانی  که من زیاد قبولش ندارم ...

به هر حال من عقیده دارم باید یه اهنگ دیگه ای برتی سیدی فیفا از طرف ایران معرفی بشه .. از شما هم خواهشمندم بعد از شنیدن این اهنگ نظر خودتونو به من بگین

چشام داره از حدقه میزنه بیرون .. از خستگی نای موشتن ندارم .. اخه از بس امروز تو باغ گفتیم و خندیدیم ...